شب های روشن

می خوام یک کتاب درباره هنر درمانی بنویسم

تا هم حال خودم خوب بشه و هم حال کسانیکه می خوننش هر چند می دونم که با وجود شبکه های اجتماعی خواننده کتاب خیلی کم شده

شب های روشن...

سلام

این وبلاگ رو  تقریبا از سال1387  راه انداختم

و بیشترین  جذابیت اون برام  دل نوشته هامه

اگر کسی خواست با من حرف بزنه این ایمیلمه:

[email protected]

شب های روشن...

فلسفه ام این است به من ربطی ندارد که دیگران در موردم چه می گویند و چه فکری می کنند من خودم هستم و هر کاری که مرا شاد کند و به دیگران ضرر نرساند را انجام می دهم هیچ توقعی ندارم و همه چیز را می پذیرم این گونه زندگی بسیار آسان تر می شود

آنتونی هاپکینز

شب های روشن...

اونهمه این بی پدر بمن فحش  داده بذار یکدفعه هم من جوابشو داده باشماصلا وقتی به ارزش های من لگد که نه  با بی اعتنایی رفتار می کنهحقش هست وقتی که خوشحاله حالشو بگیرم ؟؟؟ بودن یا نبودن مسِِِیله اینستمن ی شب های روشن...ادامه مطلب

هیچ وقت  تا باحال اینقدر ضمیر من آرام و خشنود و راضی نبوده و من  این آرامش را در اثر  ریاضتی میدانم که در اثر این قرنطینه  برایم بوجود آمد
راست است که ریاضت باطن انسان را آرام می سازد
مثل زمانی که آدم روزه است و دران پر از حس خوشبختی و آرامش است
ماه رمضان در راه است دلم می خواهد روزه بگیرم اما وابستگی ام به غذا  کمتر از وابستگی ام به خرید کردن است این مسئله برایم پرواضح است
برایم دعا کنید تا بتوانم  روزه ماه رمضان را داشته باشم  و لحظات خوب و خوش و خرم ماه مبارک را تجربه کنم.

شب های روشن...

من قبلاً فک میکردم خونه جای خسته کننده ایه
و بیرون خوش میگذره
اما این چند روزه فهمیدم نه اتفاقا خونه خیلی بیشتر می تونه بگذره اگه با کسی  یا ذهنیتی منفی درگیر نباشم
الان اهداف من واضح هستن
می خوام آرامش داشته باشم
پسرام رو خوشبخت ببینم
و چیزای مثل فیلم نقاشی و کتاب رو برای سرگرمی و فراغت داشته باشم
الان آروم هستم کسی رو نمی خوام آزار بدم و یا انتقام از کسی بگیرم
یاد گرفتم که کسی می دوتونه ببخشه که دو زار تو جیبش باشه و دوست دارم بدترین آدما ی زندگیمو ببخشم

شب های روشن...

امروز جلسه قدم برگزار شد

عالی بود  

واقعاً خوشحالم که عضوOA هستم

وقتی وارد گروه شدم ، ادمی بودم پر از ناراحتی و رنجش و خشم , اما الان خوشحالم و خوب زندگی  می کنم  خدا رو شکر میگم بخاطر اینکه منو به oa دعوت کرد

امروز حرفایی زده شد که از عمق جان مون بود  دوستی وسط جلسه با اندوه گریست،....

 

 

شب های روشن...

سلام

باز تو را می دیدم

شاد و خندان

با آن لبخند دوست داشتی

خدا را شکر که تو را در سعادت و کامیابی یافتم

دوست من  

دوست من

شب های روشن...

    میدونم خارجی ها در معنویت پیشرفت چشمگیری داشته اند اما چقدر تنها هستند من بدویت را به دنیای خشک و سرد مدرن ترجیح می دهم. نه من مثل خیلی از ایرانیان عشق خارج رفتن ندارم، عشق مهاجرت ندارم، خارج هم شب های روشن...ادامه مطلب

زن در میان انهمه جدیت و روحانیت وقتی  لودگی  وحشیانه ی مرد رو دید   گفت:" ای بیچاره  ! شما مردا  جز یک مشت   ادمای وابسته به زن  چیزی نیستید  همه تون در عمق وجودتون   همیشه   منت کش یک زن هستید و بس! شب های روشن...ادامه مطلب